تينا كوچولو كوچول موچولو..
تيناي ناز مامي آرزو و پاپا كيا، ظهر ِيكي از آخرين روزهاي بهاري يعني 25 خرداد سال 89 ساعت pm 1:15 پا به این دنیا گذاشت.
دختر كوچولوي قشنگم، مادرانه هایم را برایت مینویسم از روزهای با تو بودن، که بدانی چه شيرين است مادر شدن و چه آسان میگذرد سختیهای زندگی در کنار تو فرشته کوچک.
پرنسس كوچولوي من: شیرین ترین، ناب ترين لحظه زندگی رو با تو تجربه کردم خیلی دوستت دارم و عاشقتم.
تيناي کوچولوی نازم
وقتی مادر میشی دنیا کوچیک میشه ...اینقدر کوچیک که هیچ کس غیر از خودت این دنیا رو نمیبینه .دنیات میشه اسباب بازی ...دنیات میشه رنگها ...دنیات میشه عروسک.... .دنیات میشه کودکت ...با کودک شیر میخوری ...با کودکت چهار دست وپا میری ..با کودک اده بده میکنی ...با کودکت رشد میکنی ..بزرگ میشی ..اینقد بزرگ که همه میفهن مادری ... یهویی کوه میشی .توانت میشه ۱۰۰ برابر .دیگه مریض نمیشی ..دیگه نمی نالی .
وقتی مادر میشی حتی دیگه از سوسک هم نمیترسی (فكر كن سوسك wow) وقتی مادر میشی دنیات میشه تغذیه ، آموزش و پرورش ! دیگه وقت نداری یه صبح تا شب بری خرید واسه یه مانتو ...وقتت میشه طلای ۱۰۰۰ عیار ! نایاب نایاب ....وقتت میشه کودکت ...
حالا کوه شدی اون میخواد ازت بره بالا ! قدرتمند میشی ...ولی بازم دنیات کوچیکه...دنیات اندازه دل کودکته !!!